«بزهکاری»
نوجوان بزهکار کسی است که به ارتکاب رفتار ضد اجتماعی یا قانون‌شکنی متهم است؛ ولی به علت اینکه به سن قانونی (معمولاً ۱۸ سالگی )نرسیده مانند یک موضوع بزرگسال مجازات نمی‌شود .رفتار نوجوانان بزهکار موجب می‌شود تا به چنگ قانون بیفتد؛ زیرا رفتار او نه تنهاخود نوجوان، بلکه دید گاه دیگر افراد جامعه را نیز به مخاطره می اندازد.
از عوامل موثر در ایجاد بزهکاری فرزندان
بر اساس تحقیقات گسترده ای که به منظور پی بردن به علت تخلف نوجوانان انجام شده، می توان عوامل زیر را در بزهکاری موثر دانست:
۱- گروه سنی کمتر از ۱۵ سال آمادگی بیشتری برای ارتکاب بزه دارند.
۲-جرایم به طورکلی در حومه شهرها بیشتر از شهرها و روستاها اتفاق می‌افتد.
۳-نوجوانانی که در جامعه از تحصیلات، تفریحات سالم، سرگرمی و کار سازنده به دلایلی بی بهره هستند به ارتکاب جرایم گرایش بیشتری دارند؛ به بیان دیگر ،آنها جهت نیل به هدف خویش به شیوه اجتماع پسند، راه های درستی در اختیار ندارند.
۴-نوجوانانی که از نظر مالی در رفاه بوده ولی از توجه و محبت بی‌بهره باشند، ممکن است به بزهکاری روی آورند. بزهکاری در طبقات مرفه اغلب به منظور جلب توجه والدین و ابراز نارضایتی و یاس نوجوانان و در مواردی جهت انتقام گرفتن از آنهاست
۵ -رشد محدود و ناکافی نوجوانان در زمینه ی مسائل اخلاقی و معنوی یکی از عوامل عمده گرایش به بزهکاری است.
به طور کلی سه عامل بیشترین نقش را در بزهکاری فرزندان دارند، که به ترتیب عبارتند از: *عوامل خانوادگی
*عوامل اجتماعی
*عوامل شخصیتی
این سه عامل مانند مثلثی بوده که از هم جدایی ناپذیرند. به دلیل نقش پررنگ خانواده و تاثیر آن بر روی دو عامل دیگر ،در این قسمت به بررسی. این عامل مهم می‌پردازیم.
وقتی با مسئله گسترش بزهکاری در کودکان و نوجوانان روبه‌رو هستیم باید خانواده را به عنوان اولین کانال ورودی فرد به اجتماع مورد بررسی قرار دهیم و علل و انگیزه های اولیه را در آن جستجو کنیم.
عوامل خانوادگی که باعث بزهکاری نوجوانان می‌شود شامل موارد زیر هستند:
الف _تبعیض:
تبعیض در خانه و توجه بیشتر والدین به برخی از فرزندان و توجه کمتر نسبت به فرزندان دیگر سبب ایجاد احساسات و اعمال منفی در نوجوانان می شود .
ب_ خشونت :
پاره ای از روانشناسان معتقدند که ریشه اصلی جنایت و انحرافات در جامعه خشونت شدید در خانواده است؛ این خشونت می‌تواند در ابعاد جسمی و روحی در خانواده رخ دهد .خشونت، سرزنش و سرکوب های بی مورد؛ احساس بی لیاقتی، سرخوردگی و در نهایت اضطراب دائمی را به فرد انتقال می دهد. در چنین وضعیتی نوجوانان که جایگاه مشخص برای خود در خانواده نمی یابد که از حالت عادی خارج شده و به انجام اعمال غیر سالم روی می آورد تا شاید از این طریق توجه دیگران را به خود جلب کند.
